مرکز مطالعات ايران و بالکان
کمک به مرکز
SMS System Login


News
فراخوان عضویت

مرکز مطالعات ایران، بالکان و اروپای مرکزی از علاقه مندان و پژوهشگران در سراسر جهان دعوت به عضویت می نماید.

نخستین نشست مدیران ایرانشناسی در بالکان و اروپای مرکزی
نخستین نشست مدیران ایرانشناسی در بالکان و اروپای مرکزی

برای نخستین بار مدیران دپارتمان های ایرانشناسی در منطقه بالکان و اروپای مرکزی به دعوت مرکز در دانشگاه صوفیه گرد هم آمدند.


Ready SMS
عبارت جستجو:
انسان تنها زماني حق دارد به انساني ديگر از بالا به پائين بنگرد كه ناگزير است او را ياري رساند تا روي پاي خود بايستد. [گابريل گارسيا ماركز]
بدترين شکل دلتنگي براي کسي آن است که در کنار او باشي و بداني که هرگز به او نمي رسي. [گابريل گارسيا ماركز]
اگر كسي تو را آن گونه كه مي خواهي دوست ندارد به اين معنا نيست كه تو را با تمام وجودش دوست ندارد. [گابريل گارسيا ماركز]
دوست حقيقي كسي است كه دستهاي تو را بگيرد اما قلب تو را لمس كند. [گابريل گارسيا ماركز]
تو ممكن است در تمام دنيا تنها يك نفر باشي اما براي برخي از افراد تمام دنيا هستي. [گابريل گارسيا ماركز]
دوستت دارم؛ نه به خاطر شخصيت تو؛ بلكه به خاطر شخصيتي كه در زمان با تو بودن پيدا مي كنم. [گابريل گارسيا ماركز]
فداكاري يعني آسايش خود را فداي آسايش ديگران كردن. [گابريل گارسيا ماركز]
هرگز وقت خود را با كسي كه حاضر نيست وقتش را با تو بگذراند نگذران. [گابريل گارسيا ماركز]
براي هر دقيقه اي كه چشمانمان را مي بنديم شصت ثانيه روشنايي را از دست مي دهيم. [گابريل گارسيا ماركز]
اگر خداوند لحظه اي فراموشش شود و مرا عروسكي پارچه اي بپندارد و اگر چنين باشد كه براي مدت كوتاهي باز عمري ارزاني ام دارد به يقين حرفي در مورد آنچه كه بدان مي انديشم بر زبان نخواهم راند و بي شك انديشه خواهم كرد پيرامون سخناني كه بايد بگويم. [گابريل گارسيا ماركز]
خداي من؛ اگر قلب داشتم كينه و نفرتهاي خود را بر روي يخ مي نوشتم و به اميد برآمدن خورشيد مي ماندم. [گابريل گارسيا ماركز]
همه ي مردم دوست دارند در اوج و قله ي كوه زندگي كنند بي آنكه متوجه باشند خوشبختي حقيقي در سراشيبي اي است كه به سمت بالاي كوه مي پيماييم. [گابريل گارسيا ماركز]
چيزها را نه براي آنچه مي ارزند بلكه براي معنايي كه دارند بسنجيد. [گابريل گارسيا ماركز]
مرگ از پيري نمي آيد بلكه با فراموشي مي آيد. [گابريل گارسيا ماركز]
زماني كه يك نوزاد براي بار نخست انگشت پدرش را با مشت كوچك خود مي گيرد و مي فشارد آن را براي هميشه گرفته است. [گابريل گارسيا ماركز]
بالاترين چيز در موسيقي سخن گفتن درباره ي موسيقي است. [گابريل گارسيا ماركز]
در حقيقت والاترين چيز در ادبيات بحث پيرامون ادبيات است. [گابريل گارسيا ماركز]
مسأله ي مهم در نوشتن رمان يا داستان كوتاه جدي نوشتن آن است؛ حتي اگر به فروش نرود و يا جايزه اي به دست نياورد. [گابريل گارسيا ماركز]
پاره كردن داستان هاي كوتاه ضروري است؛ چون نوشتن آنها مانند بتون ريختن است. اما نوشتن رمان به بنايي با آجر مي ماند؛ معنايش اين است كه اگر داستان كوتاه به عنوان كوشش اوليه موفق نبود نبايد بر نوشتن آن پافشاري كرد در حالي كه در مورد رمان بسيار آسان است؛ چون مي توان دوباره از نو آغاز كرد. [گابريل گارسيا ماركز]
هر چيزي بايد متعادل باشد تا عشق به اوج تكامل خود برسد. [گابريل گارسيا ماركز]
تنها چيزي كه در شهرهاي كوچك شايع است خود شايعه است... حتي پيش از آنكه پيشامدي رخ دهد مردم به آن پي مي برند. [گابريل گارسيا ماركز]
برخي از چيزها كه خيلي به درد نمي خورند زماني استفاده ي زيادي دارند. [گابريل گارسيا ماركز]
ترسوي حقيقي از پرواز نمي ترسد بلكه آن كس كه با ترس پرواز را ياد مي گيرد ترسو است. [گابريل گارسيا ماركز]
تله پاتي و روش هاي گوناگون آن به گونه اي كه برخي مي انديشند شعبده بازي و كلك نيست؛ بلكه يك نيروي بزرگ ذاتي است كه دانش آن را نمي پذيرد ... چون آن را نمي شناسد ... همان گونه كه در آغاز كروي بودن زمين را نپذيرفت و مردم گمان مي كردند زمين پهن است. [گابريل گارسيا ماركز]
تله پاتي امري ناخودآگاه است كه نمي توان آن را كنترل كرد و هيچ گونه برنامه ريزي را نمي پذيرد. تله پاتي را نمي توان فهميد مگر اينكه به كمال برسد و در غير اين صورت خود به خود ناكام خواهد ماند. [گابريل گارسيا ماركز]
Back   1  -  2   Next
تمامی حقوق متعلق به مرکز مطالعات ایران، بالکان و اروپای مرکزی می باشد. طراحی توسط پورتال ایمن